گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من. گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود. در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن. من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود. سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی ...